کارگاه آشنایی با خلاقیت ، نوآوری و فناوری
نوآوری و خلاقیت، نه تنها برای امور هنری که در تمامی رشتهها و حوزههای کاربردی و از جمله زمینههای فنی، امری الزامی است.
نوآوری و خلاقیت چیست؟
نوآوری را میتوان بهعنوان یک مفهوم عام و بسیار گسترده، شامل ایدههای جدید و روشهای متفاوت نگریستن، به چیزها و محصولات نوین، معرفی نمود. نوآوری، از این منظر نوعی ایده ابتکاری برای تولید و یا انجام دادن کاری متفاوت است که میتواند یک خروجی منحصربهفرد و متمایز از آنچه تاکنون وجود داشته است، ایجاد نماید.
نوآوری، نیازمند کار و کوشش طاقتفرسا است؛ بدین معنا که بسیاری از ایدههای به ظاهر خوب و دارای پتانسیلهای بالقوه، در اجرا نمیتوانند موفق شوند و همین عامل، نوعی مانع ذهنی برای پیشبرد فرآیند نوآوری ایجاد مینماید. پس یکی از مهمترین ویژگیها برای موفقیت در نوآوری و معرفی محصولات خلاقانه، پایداری و ممارست در اهداف و در اصطلاح «متعهد بودن به نوآوری» است.
یک پرسش مهم که بسیاری از افراد، بهویژه کارآفرینان و نوآوران، به آن توجه ندارند، تفاوتهای بین خلاقیت و نوآوری است. در مقیاس کلانتر، خلاقیت به چه معنا است؟ آیا همه افراد خلاق هستند یا باید مهارتهای مرتبط با آن را از طرق مختلف به دست آورد؟
خلاقیت را میتوان یک فرآیند فعال دانست که الزاماً در فرآیند نوآوری دخیل میگردد. این مفهوم، نوعی عادت یادگیری است که نیازمند مهارت و همچنین داشتن درک و شناخت کافی، در زمینهای است که باید خلاقیت در آن جریان یابد. فرآیندهای خلاقانه، در قلب نوآوری جای داشته و بدون آن، فرآیند نوآوری به نتیجه درخوری نخواهد رسید.
بسیاری از محققین، معتقدند که تفکر خلاق، به افراد کمک مینماید تا ایدههای جدید تولید نموده و با «سؤال/ فرضیه/ آزمایش» به اصلاح، جایگزینی و ارزیابی ایدههای خود بپردازند. «کافمن» و همکارانش، برای تبیین دقیق خلاقیت و الزامات آن، ۴ دسته متمایز از خلاقیت را مشخص نمودهاند که به پویایی بین سطوح متفاوت از خلاقیت کمک مینماید. در ادامه، انواع خلاقیت تشریح خواهد شد:
1- «Big-C Creativity»:
این نوع از خلاقیت، برای توصیف کار یک فرد نخبه بکار میرود که توانسته است نظم موجود در حوزه خود را با تغییر و تحول عمده مواجه سازد. این نوع از کارها، عموماً نوآورانه و پیچیده محسوب شده و در هنگام معرفی، با بحثوجدل فراوان مواجه میشوند. نمونههایی از این نوع خلاقیت را میتوان در آثار علمی دانشمندان مشهور، مانند نظریه نسبیت اینشتین و نظریه تکامل داروین، آثار هنری بسیار ارزشمند، مانند نقاشیهای پابلو پیکاسو، رمان جین آستین و سمفونیهای بتهوون یافت. خلاقیتهای «بیگ سی»، عموماً در میان عامه مردم وجود ندارد و خلقکنندگان آنها، از نوابغ روزگار محسوب میشوند.
2- «Pro-C Creativity»:
این نوع از خلاقیت، نیازمند تلاش و کوشش مستمر، در یک بازه زمانی طولانیمدت (حداقل 10 سال) است. در مدت زمان یادشده، مهارت و تسلط کافی برای خلق یک مفهوم جدید، در فرد ایجاد شده و پرورش مییابد. بهترین مثال برای این نوع از خلاقیت، کودکی است که شروع به آموزش موسیقی مینماید و پس از سالها تمرین و آموزش، به سطحی میرسد که توانایی تدریس، نواختن موسیقی و اجرای زنده را خواهد داشت. فیزیکدانی که در یک دانشگاه مشغول فعالیتهای تحقیقاتی است و نتایج حاصل از مطالعات علمی خود را به دیگران آموزش میدهد، از دیگر مثالهای مرتبط با این دسته از خلاقیت است.
3- «Little-C Creativity»:
این نوع از خلاقیت، در ارتباط با عمل همراه با انعطافپذیری و هوش و ابتکار در امور روزمره بوده و عموماً موجب پیدایش یک مفهوم، ابزار، محصول یا خدمت جدیدی میشود که اصیل و معنیدار است. خلاقیتهای اینچنینی را میتوان در افرادی یافت که به دنبال حل یک مشکل پیچیده در محیط کار و یا زندگی خود هستند. خلاقیتهای کوچک، مبتنی بر عملگرایی است و ممکن است در یک دوره زمانی به نسبت طولانی توسعه یابد. اینترنت، یک زیرساخت بسیار مطلوب برای توسعه بیش از پیش این نوع از خلاقیت است که به افراد خلاق کمک نموده تا ایدههای منحصربهفرد خود را از طریق وبسایتهایی مانند «یوتیوب» و «اینستاگرام» با دیگران به اشتراک بگذارند.
4- «Mini-C Creativity»:
خلاقیت، لزوماً به معنای ساخت یک محصول جدید، یا ارائه یک خدمت منحصربهفرد به بازار هدف نیست. برخی اوقات، یک تفسیر جدید و معنادار از تجربیات، اعمال و وقایع پیرامونی، میتواند بهعنوان یک ایده خلاقانه مطرح شود. «مینی سی» بیانگر نوعی انعطافپذیری، هوش و نوآوری در تفکر انسان است که معمولاً برای کودکان کاربرد داشته و البته لزوماً محدود به این امر نیست. در این خصوص، «ویگوتسکی» میگوید: «هر عمل انسانی که منجر به ایجاد چیز جدیدی میشود، یک عمل خلاقانه خواهد بود، صرفنظر از آن که چه چیزی ایجاد شده است. خروجی میتواند یک جسم فیزیکی، یک ساختار ذهنی و یا حتی یک احساس عاطفی ویژه باشد». کاربرد دیگر این نوع از خلاقیت، دستاوردهای یادگیرنده است که به فرد کمک مینماید تا مثلاً به حل یک مشکل پیچیده ریاضی ورود نمایند. ایجاد ارتباط بین دانش موجود و بخش جدیدی از اطلاعات در دست که میتواند به درک بهتر موضوع منجر شود، از دیگر کارکردهای خلاقیتهای «مینی سی» است.